گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد اول
یک. جوامع حدیثی



1. جوامع حدیثی اوّلیه

1 / 1. جوامع حدیثی اوّلیه مکتب اهل بیت علیهم السلام

5. انگیزه تأسیس مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث و ویژگی های دانش نامه قرآن و حدیث.

یک. جوامع حدیثیمقصود از جامع حدیثی، کتابی است که گستره ای بیش از یک موضوع دارد و ابواب، عناوین و روایاتی را در حوزه های متفاوت (همانند: فقه، اعتقادات، اخلاق، تفسیر و...) گزارش می نماید. جوامع حدیثی را می توان به سه دسته تقسیم کرد: جوامع حدیثی اوّلیه، جوامع حدیثی ثانویه، و جوامع حدیثی متأخّر:

1. جوامع حدیثی اوّلیهمقصود از جوامع حدیثی اوّلیه، آن دسته از منابع اند که تا قرن سوم هجری نگارش یافته اند. این جوامع، به دو دسته قابل تقسیم اند:

1 / 1. جوامع حدیثی اوّلیه مکتب اهل بیت علیهم السلامبر پایه اسناد موجود، تألیف این دسته از جوامع حدیثی، از دوران امامت امام رضا علیه السلام (م 203 ق) آغاز شد و به دلیل محدودیت های سیاسی ای که برای پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام وجود داشت، متأسّفانه آمار دقیقی از آنها در دست نیست. برخی از جوامع حدیثی اوّلیه شیعه، عبارت اند از: 1 . الجامع ، تألیف یونس بن عبد الرحمان (درگذشته در اوایل قرن سوم هجری)، 2 . الجامع ، تألیف احمد بن محمّد بن ابی نصر بِزَنطی (م 221 ق)، 3 . کتاب الثلاثین ، تألیف حسین بن سعید اهوازی (درگذشته در اوایل قرن سوم هجری)، 4 . نوادر الحکمه ، تألیف محمّد بن احمد بن یحیی اشعری (درگذشته در قرن

.


ص: 9



1 / 2. جوامع حدیثیِ اوّلیه اهل سنّت

2. جوامع حدیثی ثانویه

2 / 1. جوامع حدیثی ثانویه مکتب اهل بیت علیهم السلام

سوم هجری)، 5 . المحاسن ، تألیف احمد بن محمّد بن خالد بَرقی (م 274 یا 280ق). گفتنی است که از جوامع اوّلیه حدیثی شیعه، تنها بخش هایی از کتاب المحاسن بر جای مانده است.

1 / 2. جوامع حدیثیِ اوّلیه اهل سنّتپس از رفع ممنوعیت نگارش حدیث در اوایل قرن دوم، اهل سنّت، دیگر محدودیتی برای نگارش حدیث نداشتند و در مدّت حدود دو قرن، شمار قابل توجّهی «جامع حدیثی» پدید آوردند که بسیاری از آنها بر جای مانده اند، از جمله: 1 . الموطّأ ، تألیف مالک بن اَنَس حِمیَری (م 179 ق)، 2 . مسند ابن حنبل، تألیف احمد بن محمّد بن حنبل شیبانی مَروَزی (م 241 ق)، 3 . صحیح البخاری، تألیف محمّد بن اسماعیل بُخاری (م 256 ق)، 4 . صحیح مسلم، تألیف مسلم بن حَجّاج نیشابوری (م 261 ق)، 5 . سنن ابن ماجه، تألیف محمّد بن یزید ماجه قزوینی (م 273 ق)، 6 . سنن أبی داوود، تألیف ابو داوود سلیمان بن اشعث سِجِستانی (م 275 ق)، 7 . سُنن النَّسائی، تألیف احمد بن شعیب نَسایی (م 303 ق).

2. جوامع حدیثی ثانویهمقصود از جوامع ثانویه ، آن دسته از منابع اند که در محدوده زمانی قرن چهارم تا دهم هجری نگارش یافته اند. این منابع نیز دو دسته اند:

2 / 1. جوامع حدیثی ثانویه مکتب اهل بیت علیهم السلامشماری از این منابع که اکنون در اختیار ما قرار دارند، عبارت اند از: 1 . الکافی ، تألیف محمّد بن یعقوب کُلَینی رازی (م 329 ق)،

.


ص: 10



2 / 2. جوامع حدیثی ثانویه اهل سنّت

3. جوامع حدیثی متأخّر

2 . کتاب من لا یحضره الفقیه، تألیف محمّد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق) (م 381 ق)، 3 . تهذیب الأحکام، تألیف محمّد بن حسن طوسی (شیخ طوسی) (م 460 ق)، 4 . الاستبصار، تألیف محمّد بن حسن طوسی (شیخ طوسی) (م 460 ق). گفتنی است که برخی از جوامع حدیثی بزرگ این دوره، همچون : مدینه العلم (تألیف شیخ صدوق) و استقصاء الاعتبار (تألیف علّامه حلّی)، دستْ خوش حوادث روزگار گشته و به دست ما نرسیده اند.

2 / 2. جوامع حدیثی ثانویه اهل سنّتبرخی از مهم ترین جوامع حدیثی ثانویه اهل سنّت، از این قرارند: 1 . جامع الاُصول فی أحادیث الرسول صلی الله علیه و آله ، تألیف ابن اثیر جَزَری (م 606 ق)، 2 . جامع المسانید و السنن، تألیف ابن کثیر دمشقی (م 774 ق)، 3 . مشکاه المصابیح، تألیف ابن خطیب محمّد بن عبد اللّه تبریزی (م 776 ق)، 4 . الجامع الکبیر، تألیف جلال الدین ابو بکر سیوطی (م 911 ق)، 5 . کنز العمّال، تألیف علی بن حسام الدین متّقی هندی (م 975 ق) .

3. جوامع حدیثی متأخّرمقصود از جوامع حدیثی متأخّر ، آن دسته از منابع اند که در قرن یازدهم و پس از آن، نگارش یافته اند . شماری از این جوامع که در این دوران توسّط دانشمندان شیعه تألیف شده اند، عبارت اند از: 1 . الوافی، تألیف ملّا محسن فیض کاشانی (م 1091 ق)، 2 . وسائل الشیعه، تألیف محمّد بن حسن حُرّ عاملی (م 1104 ق)، 3 . بحار الأنوار، تألیف محمّدباقر مجلسی (م 1111 ق)،

.


ص: 11

4 . العوالم، تألیف عبد اللّه بن نور الدین بَحرانی (م 1173 ق)، 5 . الشفا فی أخبار آل المصطفی صلی الله علیه و آله ، تألیف محمّدرضا بن عبد المطّلب تبریزی (م 1208 ق)، 6 . جامع العلوم و المعارف، تألیف سیّد عبد اللّه شُبَّر (م 1242 ق)، 7 . مستدرک الوسائل، تألیف میرزا حسین نوری طَبَرسی (م 1320 ق)، 8 . جامع أحادیث الشیعه، تألیف اسماعیل معزّی ملایری (معاصر). همچنین شماری از جوامع متأخّر که توسّط پژوهشگران اهل سنّت نگارش یافته اند، عبارت اند از: 1 . التاج الجامع للاُصول فی أحادیث الرسول صلی الله علیه و آله ، تألیف منصور علی ناصف (معاصر)، 2 . المسند الجامع، تألیف بشّار عوّاد (معاصر)، 3 . نضره النعیم، تألیف جمعی از مؤلّفان (معاصر). اکنون باید دید که : آیا جوامع حدیثی موجود ، می توانند پاسخگوی نیازهای عصر حاضر ، نسل جدید و مراکز مختلف علمی و فرهنگی جهان که خواستار آشنایی با معارف اصیل اسلام اند باشند یا خیر؟ بی تردید ، منابع حدیثی اوّلیه و ثانویه ، منابع خوبی برای دستیابی به سخنان نورانی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت او به شمار می روند و تا حدود بسیاری پاسخگوی نیازهای پژوهشگران عصر خود بوده اند و برخی از جوامع حدیثی متأخّر نیز برای محقّقان امروز ، بسیار سودمندند ؛ امّا هم نیازهای عصر حاضر ، بسیار بیشتر از آثار موجود است، و هم ظرفیت پاسخگویی احادیث به نیازهای امروز ، بسیار بالاست. این نکته نیز قابل توجّه است که مُسنَدنویسی و جمع احادیث ، بدون تبویب و تنظیم موضوعی، در عصر حاضر ، کاربرد زیادی حتّی برای پژوهشگران ندارد.

.


ص: 12



دو . نیازهای امروز

سه . ظرفیت احادیث اسلامی برای پاسخگویی

حدیث ، مادرِ علوم اسلامی

دو . نیازهای امروزامروز ، جهان ، بیش از هر زمان دیگر ، تشنه آشنایی با اسلام اصیل و ره نمودهای حیاتبخش قرآن و سیره و سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در زمینه های اعتقادی ، تربیتی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی است. امروزه ، نه تنها حوزه های علمیه و پژوهشگران مسلمان ، بلکه عموم پژوهشگران در سطح جهان ، در رشته های مختلف علوم و بویژه در زمینه هایی که اسلام ، دیدگاه خاصّی دارد ، می خواهند، جدا از برداشت ها و اجتهادهای گوناگون، با متن سخنان پیشوایان اسلام ، آشنا شوند. امروزه ، گروه های مختلف جامعه می خواهند بدانند دینی که خود را دارای برنامه تکامل مادّی و معنوی بشر تا هنگام قیامت می داند ، چه ره نمودی برای بهتر زندگی کردن آنان دارد .

سه . ظرفیت احادیث اسلامی برای پاسخگوییپژوهشگرانی که تا حدودی با سخنان پُر مغز و عمیق پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در زمینه های مختلف علوم اسلامی آشنا هستند ، به خوبی می دانند که حدیث، در کنار قرآن ، توان و ظرفیت لازم را برای پاسخگویی به نیازهای معنوی انسان ها در همه اعصار دارد ، البته مشروط به این که توسّط حدیث پژوهان متخصّص ، سَره از ناسَره آن جدا شود و به درستی تبیین و تفسیر گردد .

حدیث ، مادرِ علوم اسلامیدر پیام مقام معظّم رهبری، آیه اللّه سیّدعلی خامنه ای، به مناسبت افتتاح «دار الحدیث» ، به توان و ظرفیت گسترده حدیث برای پاسخگویی در حوزه های مختلف علوم اسلامی توجّه داده شده است: حدیث ، مادرِ بسیاری از علوم اسلامی یا همه آنهاست و از این روست که عالم و

.


ص: 13



چهار . ویژگی های «دانش نامه حدیثیِ» مورد نیاز امروز

اشاره

دین شناس بزرگ، مرحوم کلینی رحمه الله، در مقدّمه کافی شریف ، حدیث را برابر با علم دین دانسته است . (1) این سخن ، اشاره است به آنچه کلینی در مقدّمه کتاب الکافی در باره انگیزه تألیف آن و در پاسخ شخصی که از مؤلّف ، درخواست نوشتن چنین کتابی را داشته ، آورده است: ... قلتَ إنّک تحبّ أن یکون عندک کتابٌ کافٍ یجمع فیه من جمیع فنون الدین ما یکتفی به المتعلّم و یرجع إلیه المسترشد و یأخذ منه من یرید علم الدین ... و قد یسّر اللّه و له الحمد تألیف ما سألتَ . (2) ... و گفتی که دوست داری کتابی داشته باشی که تمام اقسام علم دین در آن باشد که طالب علم را بی نیاز کند و برای طالب هدایت ، مرجع باشد و کسی که خواهان علم دین است ، از آن، بهره گیرد ... و خداوند را سپاس که تألیف کتابی را که خواستی ، میسّر ساخت . از نگاه مرحوم کلینی ، مجموعه احادیثی که وی تنظیم کرده ، برای آشنایی با رشته های مختلف علوم دینی کفایت می کند و انتخاب نام «الکافی» برای کتاب توسّط او ، به این معنا اشاره دارد که با توجّه به نیازهای نسبتاً محدود آن عصر، می توان گفت که کتاب یاد شده ، برای دین شناسی کافی بوده است؛ امّا نیازهای عصر حاضر ، قابل مقایسه با آن روز نیست.

چهار . ویژگی های «دانش نامه حدیثیِ» مورد نیاز امروزدر عصر حاضر ، دانش نامه ای می تواند نیازهای حدیثی مراکز علمی و فرهنگی جهان را تأمین نماید که دارای این ویژگی ها باشد:

.

1- .پیام مقام معظّم رهبری به مناسبت افتتاح مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث، در تاریخ 22 / 8 / 1374 .
2- .الکافی : ج 1 ص 8 9 .

ص: 14



1 . روشمند بودن

2 . آوردن حدیث در کنار قرآن

3 . جامعیت

1 . روشمند بودنبرای تدوین دانش نامه های نو، به فراهم آوردن نیروی انسانی و امکانات پژوهشی فراوان، نیاز است و هزینه کردن این نیرو و فرصت، نمی تواند به طریق آزمون و خطا صورت گیرد. لازم است از آغاز کار، شیوه پژوهش و عرضه، تعریف و در عمل، اصلاح و به آن، عمل شود. انتخاب روش گردآوری اسناد و تشکیل پرونده علمی، معیّن و محدود کردن منابع و مراجع مکتوب و غیر مکتوب، چگونگی اخذ و دسته بندی و نقد و عرضه، و حتّی تعیین دقیق نرم افزارها و دیگر ابزارهای پژوهش و نشر، از گام های نخستین و کارهای بنیادین در به سامان رساندن دانش نامه های امروزین اند.

2 . آوردن حدیث در کنار قرآنآوردن احادیث اسلامی در کنار آیات قرآن ، بهره های فراوانی بویژه برای پژوهشگران ، در بر دارد که در میان آنها ، دو موضوع از اهمّیت بیشتری برخوردار است: الف تبیین چگونگی پیوند ناگسستنی قرآن و سنّت و عترت ، و نیز تفکیک ناپذیری ثِقل اکبر (قرآن) و ثِقل اصغر (حدیث)، ب افزایش اطمینان به صدور احادیثی که از نظر سند ، از قوّت لازم برخوردار نیستند ، لیکن در فضای ره نمودهای قرآن قرار دارند ، و چه بسا محقّق، با تکیه بر قرائن مختلف ، به صدور آنها، اطمینان حاصل نماید.

3 . جامعیتجامع نگری ، ضرورت هر پژوهش رَوشمند و یکی از اصلی ترین شروط پژوهش (بویژه پژوهش های دینی) است . هیچ پژوهشگری ، بدون احاطه بر تمام سخنان شارع مقدّس در باره یک موضوع و جمع بندی عموم و خصوص ، و مطلق و مقیّد ،

.


ص: 15

و ملاحظه موارد تعارض و امثال ، نمی تواند نظریه ای را به دین و شارع ، منتسب نماید؛ بلکه افزون بر احاطه بر احادیثی که در باره یک موضوع وارد شده اند ، نفس موضوع شناسی نیز برای وصول به مقصد شارع و فهم نظریه دین ، ضروری است ، چنان که امام خمینی قدس سره می فرماید: زمان و مکان ، دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسئله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است ، به ظاهر ، همان مسئله ، در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ، ممکن است حکم جدیدی پیدا کند ، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اوّل که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است ، واقعا ، موضوع جدیدی شده است که قهرا حکم جدیدی می طلبد ... . آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان ، داشتن بصیرت و دید اقتصادی ، اطّلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان ، شناخت سیاست ها و حتّی سیاسیّون و فرمول های دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت ، استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند ، از ویژگی های یک مجتهد جامع است . (1) بر این اساس ، اسلام شناسان راستین که می توانند در همه اعصار ، دین خدا را یاری کنند ، تنها پژوهشگران جامع نگری هستند که بر همه ابعاد دین ، احاطه دارند ، چنان که در حدیث نبوی آمده است: إنَّ دینَ اللّهِ تَعالی لَن یَنصُرَهُ إلّا مَن حاطَهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ . (2) همانا دین خدای متعال را تنها آن کس می تواند یاری برساند که به همه جوانب

.

1- .صحیفه امام : ج 21 ص 289 .
2- .تاریخ دمشق : ج 17 ص 296 ، الأنساب : ج 1 ص 40 ، کنز العمّال : ج 10 ص 171 ح 28886 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 389 .

ص: 16



4 . اختصار

5 . مستند بودن

آن ، احاطه داشته باشد (از هر سو، آن را پاسداری کند) . این حقیقت ، در حدیثی از امام علی علیه السلام چنین بازگو گردیده است: إنَّمَا المُستَحفِظونَ لِدینِ اللّهِ هُمُ الّذینَ أقامُوا الدّینَ، وَ نَصَروهُ، وَ حاطوهُ مِن جَمیعِ جَوانِبِهِ . (1) گماشتگان بر پاسداری از دین خدا ، آن کسانی هستند که دین را بر پا داشتند و آن را یاری دادند ، و از هر سو به پاسداری از آن پرداختند. تحقیقِ جامع که مقدّمه جامع نگری دینی است ، بدون جامعیت منبع تحقیق ، میسّر نیست . از این رو ، پژوهشگر دینی در هر موضوع ، نیاز به منبعی دارد که جامع همه متون مربوط به آن موضوع باشد . بنا بر این ، یکی از ویژگی های مهمّ دانش نامه حدیثی مطلوب ، آن است که جامع همه احادیثی باشد که در زمینه های مختلف، از پیشوایان دین به ما رسیده است و حتّی اگر سخنی به ناروا به آنان نسبت داده شده ، باید تحت عنوان مربوط ، مطرح و نادرستی آن، اثبات گردد.

4 . اختصاریکی دیگر از ویژگی های دانش نامه حدیثی مطلوب، این است که در عین جامعیت، تا آن جا که امکان دارد ، خلاصه و مختصر باشد . حذف احادیث مشابه (با ذکر تفاوت هایشان و آوردن نشانی های آنها در پاورقی) ، این هدف را تأمین می کند و در این صورت ، محقّق، در کوتاه ترین فرصت ممکن ، می تواند به مقصود پژوهشی خود ، نائل آید.

5 . مستند بودنابزارهای نوین ، بویژه رایانه ، در عصر حاضر ، امکان یافتن مآخذ بسیاری از احادیث

.

1- .غرر الحکم : ج 3 ص 95 ح 3912 ، عیون الحکم و المواعظ : ص 179 ح 3689 .

ص: 17



6 . موضوع بندی درختی

7 . ارزیابی و جمع بندی

را فراهم ساخته اند . تتبع گسترده و گذر از منابع واسطه ، می تواند افزون بر ره نمون شدن به منابع اوّلیه (متقدّم و دست اوّل) ، بسیاری از : تصحیف و تحریف ها ، نقل معناهای نادرست ، تقطیع های نسنجیده و زیاده و نقصان های کاتبان و شارحان را نیز نشان دهد و ما را به متنی پیراسته از آسیب های نقل و فهم حدیث برساند . مراجعه پیگیر به همه منابعِ در دسترس و حتّی نسخه های خطّی ، گاه ، ما را به مستفیض بودن حدیث و تعدّد اسناد آن ، مطمئن می سازد و از این ره گذر ، حدیثی مستند و استوار را در کنار احادیث دیگری از این دست ، می نشانَد .

6 . موضوع بندی درختیهر مَدخَل (1) از چنین دانش نامه ای، برای این که کارآیی لازم را داشته باشد ، باید علاوه بر جامعیت نسبی ، به صورت درختی موضوع بندی شود ، بدین معنا که احادیث ذیل یک مَدخل (مربوط به یک موضوع) ، دسته بندی شوند و دسته های مختلف ، بر اساس یک سیر منطقی و منظّم، از کلّی به جزئی، در کنار هم قرار گیرند . چینش صحیح و منطقیِ احادیثِ مربوط به یک موضوع ، علاوه بر تسهیل دستیابی به متون اسلامی ، زمینه را برای فهم دقیق معانی آنها آماده می سازد .

7 . ارزیابی و جمع بندیویژگی هایی که بدانها اشاره شد ، زمینه ارزیابی سند ، متن و محتوای حدیث را تا حدود زیادی فراهم می سازند. اکنون ، کارشناسان حدیث می توانند با نقد و بررسی احادیث مربوط به هر موضوع ، در باره میزان صحّت و سقم آنها، اظهار نظر کنند و جمع بندی خود را از دیدگاه اسلام در آن موضوع ، ارائه نمایند ؛ امّا برای بهره برداری

.

1- .مَدخَل: در دانش نامه ها، به هر واژه اصلی که توضیحی (مقاله ای) در ذیل خود دارد، «سَرواژه» یا «مَدخَل» می گویند. به مجموع سرواژه و توضیح، بر روی هم، نیز «مدخل» گفته می شود (ر.ک: فرهنگ بزرگ سخن) .

ص: 18



8 . نمایه سازی

بهتر و آسان ترِ عموم پژوهشگران از دانش نامه های حدیثی، بجز در مورد احادیثی که کاربرد تخصّصی ویژه ای دارند (مانند برخی احادیث فقهی) ، لازم است جمع بندی مورد نیاز عموم ، به عنوان «درآمد» یا «تحلیل»، در آغاز یا پایان هر مَدخل (موضوع) از دانش نامه افزوده گردد.

8 . نمایه سازییک حدیث ، گاه حامل چندین پیام برای رشته های مختلف علوم است ، به گونه ای که برای انتقال آنها لازم است بارها در موضوعات مختلف ، و حتّی گاه در یک موضوع ، تکرار شود . این اقدام ، سبب می گردد که حجم دانش نامه ، غیر متعارف و مراجعه به آن ، خسته کننده و ملال آور گردد . علاوه بر این ، دریافت پیام های دقیق احادیث، برای عموم پژوهشگران ، دشوار است ؛ بلکه در بسیاری از موارد ، امکان پذیر نیست. نمایه سازی برای پیام های حدیث ، و نیز برنامه نویسی نرم افزاری برای نمایه ها ، می تواند علاوه بر حلّ این مشکل ، کاربرد احادیث را در رشته های مختلف علوم و فنون ، بسیار افزایش دهد. امّا باید توجه داشت که نمایه سازی برای حدیث ، کار هر پژوهشگری نیست . کسی می تواند برای حدیث ، نمایه بسازد که: اوّلاً پیام های حدیث را در یابد، که لازمه آن چنان که توضیح دادیم ، تخصّص در نقد حدیث و داشتن نور بصیرت است . ثانیا نیازهای پژوهشگران را در رشته های مختلف علومی که حدیث در باره آنها پیام دارد ، بداند که لازمه آن ، آشنایی کافی با آن رشته هاست. ثالثا از ذوق و ابتکار و ادبیّاتی برخوردار باشد که بتواند با کوتاه ترین و رساترین جملات و کمترین اضافات و تصرّفات ، پیام های حدیث را منتقل نماید. البته اجتماع همه این ویژگی ها در یک نفر ، آسان نیست و به همین دلیل، باید به

.


ص: 19



9 . شناس نامه دار بودن احادیث

پنج. انگیزه تأسیس «دار الحدیث» و ویژگی های «دانش نامه قرآن و حدیث»

اشاره

صورت تشکیلاتی و جمعی، به این هدف رسید و به هر حال ، «ما لا یُدرَکُ کُلُّهُ لا یُترَکُ کُلُّهُ ؛ آنچه همه اش قابل دست یافتن نیست ، همه اش وا گذاشته نمی شود» .

9 . شناس نامه دار بودن احادیثویژگی های گذشته ، مربوط به متن دانش نامه مطلوب است ؛ امّا شناس نامه حدیث ، در واقع ، پشتوانه علمی و تحقیقی چنین دانش نامه ای محسوب می شود. هدف از «طرح تدوین شناس نامه حدیث» که از دیرباز در «دار الحدیث» مطرح بوده است ، این است که برای هر یک از احادیث ، شناس نامه ای تهیّه شود که بیانگر همه خصوصیاتِ منبع ، سند و محتوای حدیث باشد و همچنین ، ریشه های آن را در قرآن یا سیره و سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام یا تعالیم سایر انبیا و یا در اسرائیلیات نشان دهد ، و نیز موافقت یا مخالفت آن را با عقل و علم ، بیان کند و این ، البتّه کاری است کارستان و خدمتی است بزرگ به حدیث و قرآن ، و محصول آن، سرمایه فرهنگی عظیمی خواهد بود برای اسلام شناسی و ارائه اسلام ناب به جهانیان، که امیدوارم «پژوهشکده علوم و معارف حدیث» ، (1) در آینده ، توفیقِ به انجام رساندن آن را پیدا کند.

پنج. انگیزه تأسیس «دار الحدیث» و ویژگی های «دانش نامه قرآن و حدیث»از نخستین سال های ورودم به حوزه علوم دینی ، سخنان نورانی پیامبر اسلام و خاندان آن بزرگوار ، جاذبه خاصّی برای من داشت و ره نمودهای آنان در زمینه های اعتقادی ، اخلاقی و عرفانی ، به قدری برایم شیرین و جذّاب بود که از مطالعه آنها ، کمتر احساس خستگی می کردم. در همان ایّام ، احساس می کردم که احادیث اسلامی، در زمینه های یاد شده ، نه

.

1- .این پژوهشکده، بخشی از مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث است.

ص: 20



جرقّه های نخستین

تنها در میان عموم مردم ، بلکه شاید در میان خواص و حوزه های علمیّه ، جایگاه شایسته خود را ندارند ، در حالی که حدیث ، بهترین وسیله برای تبلیغ دین و آشنا کردن مردم با اسلام ناب است . در گفتگوی عبد السلام هِرَوی با امام رضا علیه السلام می خوانیم : [قال علیه السلام :] رَحِمَ اللّهُ عَبداً أحیا أمرَنا . فَقُلتُ لَهُ: فَکَیفَ یُحیی أمرَکُم؟ قالَ: یَتَعَلَّمُ عُلومَنا و یُعَلِّمُهَا النّاسَ؛ فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعونا . (1) [امام علیه السلام فرمود :] «خدایْ رحمت کناد بنده ای را که امر (امامت) ما را زنده بدارد!» . گفتم : چگونه امر (امامت) شما را زنده بدارد؟ فرمود : «علومِ ما را فرا گیرد و آن را به مردم بیاموزد ؛ زیرا مردم ، اگر زیبایی های سخن ما را می دانستند ، قطعا از ما پیروی می کردند» . باری، جاذبه سخنانِ نورانی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام از یک سو ، و غربت این گوهرهای معنوی و غفلت جامعه از آنها ، از سوی دیگر ، مرا بر آن داشت که برای گسترش فرهنگ روایت و درایتِ حدیث ، هر قدر می توانم ، تلاش کنم.

جرقّه های نخستیندر سال 1346 ش / 1387 ق ، که در حوزه نجف ، مشغول تحصیل بودم ، با مراجعه به برخی از مجموعه های حدیثی ، آنچه را به نظرم جالب می رسید ، یادداشت می کردم؛ امّا هرگز فکر نمی کردم که این یادداشت ها چه برکاتی خواهند داشت و به کجا منتهی می شوند . در واقع ، آن یادداشت ها جرقّه های نورانی و مبارکی بودند که به برکت «باب

.

1- .معانی الأخبار : ص 180 ح 1 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 307 ح 69 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 30 ح 13 .

ص: 21



تألیف «میزان الحکمه»

حکمت پیامبر صلی الله علیه و آله »، (1) به چراغ پرفروغ میزان الحکمه (2) تبدیل شدند و مشعل فروزان «مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث» و مجموعه های مربوط به آن را افروختند که امیدوارم، به فضل خداوند منّان ، برکات آینده آن ، بسیار بیشتر از گذشته باشد.

تألیف «میزان الحکمه»ضمن مطالعه و کاوش در احادیث اسلامی ، دو نکته مهم ، نظر مرا به خود، معطوف داشتند که الهام بخش اصلی این جانب در تألیفاتم بودند و در نهایت نیز به تأسیس دار الحدیث انجامیدند: نکته اوّل ، ظرفیت بی نظیر قرآن و حدیث در پاسخگویی به نیازهای اعتقادی ، اخلاقی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جامعه است ، به گونه ای که اگر حقیقتا برآیندِ صحیح آن به زبان روز برای مردم جهان بیان شود ، در عصر حاضر ، اسلام ، بیش از هر وقت دیگر ، هوادار خواهد داشت. نکته دوم، این که احادیث اسلامی ، مانند آیات قرآن ، مفسّر یکدیگرند و تنظیم احادیث به صورت موضوعی ، بخصوص در کنار ارائه موضوعیِ آیات قرآن ، علاوه بر آن که می تواند در تشخیص میزان صحّت و سقم احادیث (از جهت سند و درستی نقل و...) مؤثّر باشد ، موجب فهم دقیق ره نمودهای خداوند متعال و پیشوایان بزرگ اسلام و بهره گیری بهتر و گسترده تر از آنها نیز می شود و افزون بر این ، دسترس پژوهشگران و عموم علاقه مندان را به اسلام راستین ، آسان می سازد.

.

1- .اشاره است به حدیث نبوی : «أنا مدینهُ الحِکمهِ و علیٌّ بابُها ؛ من شهر حکمتم و علی ، دروازه آن است» (ر.ک : دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ : ج 10 ص 509 «بخش یازدهم / جایگاه علمی / دروازه حکمت پیامبر صلی الله علیه و آله ») .
2- .سال ها پس از انتشار این کتاب ، به این حدیث نبوی برخوردم که می فرماید: «أنا میزانُ الحِکمهِ و علیٌّ لِسانُها ؛ من ترازوی حکمتم و علی ، زبانه آن است» (ر.ک: إحقاق الحقّ: ج 6 ص 46؛ الفصول المهمّه فی معرفه الأئمه: ج 2 ص 1165).

ص: 22



آغاز تألیف «میزان الحکمه»

استقبال پژوهشگران

این اقدام ، در مورد احادیث فقهی تقریبا انجام شده است ، هر چند تا نقطه مطلوب ، فاصله دارد ؛ امّا در خصوص احادیث غیر فقهی (اعم از : اعتقادی ، اخلاقی ، اجتماعی ، تاریخی و ...) که در عصر حاضر ، فوق العاده ضروری و مورد نیاز مردم اند ، تلاش های گذشته پژوهشگران مسلمان که به طور انفرادی، به حق ، زحمت فراوان کشیده اند ، به هیچ وجه ، پاسخگوی نیازهای جامعه امروز نیست. از سوی دیگر ، تألیف دانش نامه ای بر پایه قرآن و حدیث که بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه امروز در زمینه های مختلف علمی و فرهنگی باشد ، در آن روزها برای من ، کار ساده ای نبود و شاید چیزی شبیه به رؤیا می نمود ؛ امّا جاذبه سخنان نورانی خدا ، پیامبر خدا و خاندان پیامبر که نامشان بلندآوازه باد ، مرا بر آن داشت که با بضاعتی اندک ، ولی با اراده ای استوار و با تمام توان ، در راه تحقّق این هدف بزرگ ، حرکت کنم.

آغاز تألیف «میزان الحکمه»در سال 1347 ش / 1388 ق ، در مدّت کوتاهی که به اتّهام اقدام علیه رژیم شاه در بازداشتگاه مشهد بودم ، برای بهره گیری از فرصت ، تصمیم گرفتم احادیثی را که در زمینه های مختلف به نظرم جالب می آید ، به صورت موضوعی تنظیم کنم . در واقع ، تألیف کتاب میزان الحکمه ، بدون آن که بدانم بعدها چنین نامی را برای آن انتخاب می کنم ، از آن جا آغاز شد ، و پس از بیرون آمدن از زندان ، مصمّم تر از گذشته به شرحی که در مقدّمه آن نوشته ام ، کار، ادامه یافت تا این که به یاری خداوند منّان ، در شب قدرِ بیست و سوم ماه مبارک رمضان 1405 هجری (22/3/1364ش) ، پایان یافت.

استقبال پژوهشگراندر سرآغاز میزان الحکمه آورده بودم که : «با همه سختی هایی که در راه فراهم آوردن

.


ص: 23



برکات «میزان الحکمه»

این کتابْ متحمّل شده ام ، هنوز در نیمه راه هستم و هنوز به هدف نهایی خود نرسیده ام» ، امّا نیاز به این سبْک نوشتار ، موجب گردید که این کتاب با آن که از هدف مورد نظر این جانب، فاصله داشت ، نه تنها در ایران ، بلکه در جهان اسلام ، به شدّت، مورد استقبال پژوهشگران قرار گیرد ، به گونه ای که تا کنون ، بارها متن عربی آن در ایران و لبنان ، و نیز بارها به همراه ترجمه فارسی ، در ایران (1) به چاپ رسیده است. همچنین ، متن عربی با ترجمه اردو در پاکستان، منتشر شده است . (2) به علاوه ، منتخب میزان الحکمه نیز تدوین و مورد توجّه فوق العاده علاقه مندان واقع شده و تا کنون بارها طبع و نشر گردیده است . (3) استقبالی این چنین از کتابی با آن حجم گسترده ، در نوع خود ، کم نظیر است و این باور را تأیید می کند که نوشتارهایی که بتوانند با شیوه ای نو و سهل الوصول ، نسل جدید را با معارف اصیل اسلام و آموزه های سازنده پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام آشنا کنند ، در عصر حاضر ، به شدّت، مورد نیازند و بی شک ، این واقعیت ، مسئولیت عالِمان متعهّد را مضاعف می نماید.

برکات «میزان الحکمه»در مقدّمه میزان الحکمه وعده داده بودم که «اگر زنده ماندم ، به یاری خدا ، در آینده ، نهایت کوشش خود را به کار خواهم گرفت تا آنچه را آغاز کرده ام ، به پایان برسانم» . پس از انتشار کتاب که استقبال چشمگیری از آن شد ، به تدریج ، در صدد به انجام رساندن وعده خود بر آمدم . مهم ترین اقداماتی که برای انجام گرفتن این وعده می بایست صورت می گرفتند ، عبارت بودند از:

.

1- .چاپ نخست این ترجمه، در 1377ش/ 1419ق، منتشر گردید.
2- .این کتاب، به زبان ترکی استانبولی نیز ترجمه شده است .
3- .این کتاب تا کنون به زبان های: فارسی ، انگلیسی ، فرانسوی ، اندونزیایی، بوسنیایی ، روسی ، کردی ، اسپانیولی، سواحلی، روآندایی، فولانی، ترکی استانبولی و آذری ترجمه شده است .

ص: 24



تأسیس غیر رسمی «دار الحدیث»

1 . مطالعه دقیق همه منابع روایی شیعه و اهل سنّت و یادداشت برداری از آنها ، 2 . نمایه زنی یا موضوع بندیِ متون اسلامی ، اعم از قرآن و حدیث ، به صورت کاربردی و منطبق با نیازهای روز، در زمینه های مختلفِ : اعتقادی ، اخلاقی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، تاریخی و ... ، 3 . جمع بندی و تفسیر و تبیین احادیث اسلامی در زمینه های مختلف و حلّ مشکلات آنها و جدا ساختن صحیح آنها از ضعیف . بدیهی است که انجام دادن همه این کارها، از عهده یک نفر ساخته نبود ، خصوصا در آن ایّام که مسئولیت سنگین تأسیس وزارت اطّلاعات به من سپرده شده بود . از این رو ، تصمیم گرفتم برای تکمیل میزان الحکمه ، از همکاریِ شماری از دانش آموختگان جوان و باانگیزه حوزه علمیّه قم، استفاده کنم و برکات این مجموعه مبارک ، از همین نقطه آغاز شد.

تأسیس غیر رسمی «دار الحدیث»کارِ جمعی و تشکیلاتی برای تکمیل میزان الحکمه ، به بودجه و امکانات نیاز داشت . هزینه شروع کار را از امام خمینی رضوان اللّه تعالی علیه گرفتم (1) و زیرزمین خانه خودم (در قم) را محلّ کار قرار دادم و کتاب های کتاب خانه شخصی ام را برای استفاده محقّقان ، به آن جا منتقل کردم و نام مؤسّسه را «دار الحدیث» نهادم. باری، «مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث»، در آغاز ، با هدف تکمیل کتاب میزان الحکمه ، با امکانات اندکی که اشاره شد و با همکاری شماری از فضلای جوان حوزه علمیّه قم ، در سال 1366 ش ، به طور غیر رسمی فعّالیت خود را شروع کرد.

.

1- .بودجه سال اوّل دار الحدیث که توسط حضرت امام رحمه الله تأمین شد ، حدود دویست و پنجاه هزار تومان بود.

ص: 25



افتتاح رسمی «دار الحدیث»

افتتاح رسمی «دار الحدیث»به تدریج ، به فضل خداوند متعال ، همکاران شایسته ای جذب «دار الحدیث» شدند و مکان نسبتا مناسبی برای توسعه فعّالیت ها تهیّه شد و سرانجام ، در 22 آبان ماه 1374 ، مقارن با بیستم جمادی ثانی 1416 ، زادروزِ میلاد فرخنده حضرت فاطمه علیهاالسلام ، «مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث»، با پیام مقام معظّم رهبری، آیه اللّه خامنه ای ، افتتاح گردید . 1

.


ص: 26



نگارشِ «دانش نامه قرآن و حدیث»

نگارشِ «دانش نامه قرآن و حدیث»اشاره شد که نگارشِ این دانش نامه ، هم زمان با تأسیس «دار الحدیث»، با هدف تکمیل میزان الحکمه و بر پایه همان مَدخل ها (و البته نه محدود به آنها) و با همان ترتیب موضوعی الفبایی (بر اساس ریشه عربی کلمات) آغاز گردید. به همین دلیل، مجلّدات نخستین آن که از 1384ش ، به تدریج منتشر شدند ، نام دانش نامه میزان الحکمه بر خود داشتند؛ امّا به دلیل تفاوت های کمّی و کیفی فراوانِ این کتاب با میزان الحکمه، پس از پایان یافتن حرف «باء» (اتمام تألیف مدخل «بیعت»)، به نظر رسید که نام یاد شده ، در تبیین این محتوا بسیار نارساست. از این رو، پس از بررسی های فراوان، در آستانه انتشار ویرایش دوم، نام دانش نامه قرآن و حدیث، برای آن، انتخاب گردید. (1) این نکته نیز شایسته یادآوری است که این دانش نامه، از ویژگی های هفتگانه ای که برای دانش نامه مورد نیاز امروز بر شمردیم، پنج ویژگی را بالفعل داراست و تنها از «نمایه» و «شناس نامه حدیث» ، برخوردار نیست. نمایه را به خواست

.

1- .از نسخه فارسی عربی این دانش نامه، پیش از این تغییر عنوان، دوازده جلد، تا پایان مَدخل «بُغض»، منتشر شده است. این تغییر عنوان، شامل نسخه عربی دانش نامه که با نام موسوعه میزان الحکمه، از 1383 ش (1425 ق)، شش جلد آن (تا مَدخل «اَبدال») منتشر شده است نیز می شود. این نام، در ویرایش دوم نسخه عربی، به موسوعه معارف الکتاب و السنه تغییر یافت.

ص: 27

خداوند، در پایان دانش نامه، تدوین و منتشر می کنیم؛ ولی تدوین شناس نامه احادیث، کار بزرگی است که دار الحدیث، امیدوار است در آینده ای نه چندان دور، آن را آغاز کند. گفتنی است که مَدخل هایی از دانش نامه قرآن و حدیث، به فراخور نیاز و زمانه (و البته پس از تکمیل و نهایی شدن)، پیش از این، به صورت مستقل، منتشر شده اند، مانند: فرهنگ نامه آرزو (الأمل)، فرهنگ نامه ادب (الأدب)، حکمت نامه کودک (الطفل)، حکمت نامه جوان (الشباب)، انسان شناسی (الإنسان) و... ، که این رَوَند، به یاری خدا، پس از این نیز ادامه خواهد یافت. همچنین گفتنی است که از آغاز تأسیس «دار الحدیث» تا کنون، در کنار دانش نامه قرآن و حدیث، دانش نامه های دیگری نیز که آنها هم از قرآن و حدیث، بُن مایه گرفته اند ، در این مؤسّسه نگارش یافته اند که به دلیل ویژه بودن هویّتشان، به صورت مستقل (و البتّه به همراه «نمایه»)، منتشر شده اند ، مانند: دانش نامه عقاید اسلامی ، حکمت نامه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام ، دانش نامه امام حسین علیه السلام و دانش نامه احادیث پزشکی. شماری از آنها نیز در دست تدوین اند که در آینده در اختیار پژوهشگران قرار خواهند گرفت، از جمله: دانش نامه امام مهدی علیه السلام . لازم می دانم از همه فضلا و پژوهشگران و دیگر برادران عزیزی که مرا در تحقیق ، تدوین، ویرایش، آماده سازی و نشر این دانش نامه یا رفع اشکالات و نقایص آن، یاری داده اند و می دهند و نیز همه کسانی که در آینده در تکمیل آن، سهیم خواهند شد، صمیمانه سپاس گزاری نمایم. همچنین از مترجم توانمند، جناب آقای حمیدرضا شیخی که ترجمه بسیاری از آثار «دار الحدیث» به قلم شیوای ایشان است ، تقدیر و تشکر دارم و از خداوند منّان، در این شب پر برکت که شب نزول قرآن بر قلب منوّر خاتم پیامبران است ، برای همه آنان پاداشی در خور فضل

.


ص: 28

و بزرگواری حضرتش مسئلت می نمایم و از او عاجزانه می خواهم که توفیق تکمیل این اثر را به ما عنایت فرماید، که او بر هر کاری تواناست، و اجابت این دعا، در این شب بزرگ، از فضل و بزرگواری اش دور نیست! ربّنا! تقبّل منّا، إنّک أنت السمیع العلیم، بحقّ محمد و آله الطاهرین! آمینَ ربَّ العالمین! محمد محمدی ری شهری شب 23 ماه مبارک رمضان 1431 11 شهریور 1389

.


ص: 29



درآمد

اشاره

درآمداسلام ، برنامه سعادت ، رفاه و تکامل مادّی و معنوی همه انسان هاست. قرآن کریم ، تصریح می فرماید که پیوند با خدا و پیروی از آیینی که آفریدگار هستی ، مردم را بدان دعوت کرده ، ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان است: «مَّن کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَالْاخِرَهِ . (1) هر کس پاداش دنیا را می خواهد ، پاداش دنیا و آخرت، نزد خداست» . قرآن، تأکید می کند که اگر این برنامه در زندگی اجتماعی انسان به اجرا در آید ، برکات خداوند، از هر سو ، جامعه بشر را فرا خواهند گرفت و انسان ، نه تنها در آخرت ، بلکه در دنیا، به زندگی آرمانی خود ، دست خواهد یافت: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْرْضِ . (2) و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند ، قطعا برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم» . امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، تأثیر برنامه های سازنده اسلام را در رسیدن بشر به جامعه آرمانی ، بر پایه آنچه در نهج البلاغه آمده، این گونه تصویر می نماید: اِعلَموا عِبادَ اللّهِ أنَّ المُتَّقینَ ذَهَبوا بِعاجِلِ الدُّنیا وَ آجِلِ الآخِرَهِ، فَشارَکوا أهلَ الدُّنیا

.

1- .نساء : آیه 134 .
2- .اعراف : آیه 96 .

ص: 30

فی دُنیاهُم، وَ لَم یُشارِکهُم أهلُ الدُّنیا فی آخِرَتِهِم، سَکَنُوا الدُّنیا بِأَفضَلِ ما سُکِنَت، وَ أکَلوها بِأَفضَلِ ما اُکِلَت، فَحَظوا مِنَ الدُّنیا بِما حَظِیَ بِهِ المُترَفونَ، وَ أخَذوا مِنها ما أخَذَهُ الجَبابِرَهُ المُتَکَبِّرونَ، ثُمَّ انقَلَبوا عَنها بِالزّادِ المُبَلِّغِ وَ المَتجَرِ الرّابِحِ. (1) بدانید ای بندگان خدا که پرهیزگاران ، دنیای امروز و فردای آخرت[ ، هر دو ]را بردند . با مردم دنیا در دنیایشان شریک شدند ؛ امّا اهل دنیا در آخرت آنها شریکشان نگشتند . در دنیا به بهترین وجه ، سکونت کردند و از دنیا به بهترین شکل خوردند ، و از دنیا ، همان گونه برخوردار شدند که رفاهمندان ، برخوردار شدند ، و از آن، همان بر گرفتند که حکمرانانِ گردن فراز ، بر گرفتند . آن گاه از دنیا با توشه رساننده [به مقصد ]و تجارتی سودمند ، رفتند . برنامه جامع و کامل خداوند برای زندگی انسان ، در قالب کتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله عرضه شده است. در بخشی از این برنامه که «قرآن» نام دارد ، لفظ و معنا، هر دو، از خداوند متعال است و در بخش دیگری که «سنّت» نامیده می شود ، (2) هر چند الفاظ ، از پیامبر صلی الله علیه و آله اند، امّا بی تردید ، محتوا، از جانب حق تعالی است؛ چرا که در باره رسول گرامی خویش فرمود: «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی . (3) و از سرِ هوس، سخن نمی گوید . این (قرآن)، بجز وحی ای که وحی می شود ، نیست» . به تصریح قرآن کریم ، پیامبر خدا ، علاوه بر تبلیغ وحی ، مأمور تبیین آن نیز بود: «وَ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ . (4)

.

1- .نهج البلاغه : نامه 27 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 581 ح 726؛ شرح نهج البلاغه : ج 15 ص 163 . نیز ، ر. ک: توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث : ج 1 ص 37 (اهمّیت پیشرفت اقتصادی) .
2- .ر.ک: ص 41 (درآمد / معنای سنّت).
3- .نجم : آیه 3 4 .
4- .نحل : آیه 44 .

ص: 31

و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم ، تا برای مردم ، آنچه را به سوی ایشان نازل شده است ، توضیح دهی» . و از آن رو که پیامبر صلی الله علیه و آله ، در تبلیغ و تبیین وحی ، عقلاً و نقلاً مصون از خطاست ، قرآن ، اطاعت از او را اطاعت از خداوند متعال شمرده است: «مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ . (1) هر کس ، پیامبر را اطاعت کند ، خداوند را اطاعت کرده است» . بدین سان ، پیامبر عظیم الشأن اسلام ، در دوران کوتاه ، امّا پُربار زندگی خود ، اصول برنامه جامعِ خوبْ زندگی کردن را ارائه نمود و از این رو، بر پایه روایت ثقه الإسلام کلینی ، در حَجّه الوداع ، ضمن سخنانی خطاب به مردم حاضر فرمود: یا أیُّهَا النّاسُ! وَاللّهِ ما مِن شَی ءٍ یُقَرِّبُکُم مِنَ الجَنَّهِ و یُباعِدُکُم مِنَ النّارِ إلّا و قَد أمَرتُکُم بِهِ، وَ ما مِن شَی ءٍ یُقَرِّبُکُم مِنَ النّارِ وَ یُباعِدُکُم مِنَ الجَنَّهِ إلّا وَ قَد نَهَیتُکُم عَنهُ. (2) ای مردم! به خدا سوگند ، هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت، نزدیک و از دوزخ ، دور گرداند ، مگر این که شما را به آن، فرمان دادم ، و هیچ چیزی نیست که شما را به آتش ، نزدیک و از بهشت، دور گرداند ، مگر این که شما را از آن، نهی کردم . بنا بر این ، حدیث شناسی و آشنایی با سنّت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، برای همه مسلمانان ، بویژه برای پژوهشگرانی که می خواهند برنامه های سازنده اسلام را در زمینه های اعتقادی ، اخلاقی و عملی ، از قرآن و سنّتْ استخراج کرده ، در مقاطع مختلف تاریخ ، به جامعه ارائه نمایند ، ضرورتی قطعی و اجتناب ناپذیر است.

.

1- .نساء : آیه 80 .
2- .الکافی : ج 2 ص 74 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 433 ح 1003 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 96؛ المصنّف ، ابن ابی شیبه : ج 8 ص 129 ح 31 .

ص: 32

دانش نامه قرآن و حدیث ، تلاشی است متواضعانه و گسترده در جهت غبارروبی از چهره نورانی سنّت ، و زمینه سازی برای دستیابی همگان (و بخصوص محقّقان) به ره نمودهای سازنده اسلام ، و گسترش فرهنگ اسلام ناب که همان اسلامِ مبتنی بر آموزه های راستین قرآن و حدیث است . پیش از ورود به متن دانش نامه، چند مطلب را به اختصار، بیان می کنیم: 1. جایگاه قرآن در حوزه معرفت دینی، 2. جایگاه حدیث در حوزه معرفت دینی، 3. پیش نیازهای حدیث شناسی، 4. مراحل تحقیق و تدوین این دانش نامه .

.


ص: 33



(1) جایگاه قرآن در حوزه معرفت دینی

1. اصالت

(1)جایگاه قرآن در حوزه معرفت دینیجایگاه قرآن در حوزه معرفت دینی را می توان از اوصاف و ویژگی هایی که این کتاب برای خود ذکر کرده، فهمید؛ اوصافی از قبیل: نور، بیان، تبیان، شفا، رحمت، هدایت و ... ، همچنان که می توان این جایگاه را از تعابیر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در باره قرآن و تعامل آنان با این کتاب، به دست آورد؛ تعابیری از قبیل: عَهدُ اللّه ، حَبلُ اللّه و ... . (1) و یا سخنانی از این قبیل: فَإِذَا الْتَبَسَت عَلَیکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ الْمُظلِمِ، فَعَلَیکُم بِالْقُرآنِ. (2) آن هنگام که فتنه ها، شما را چون پاره های شب تار در بر گرفتند، بر شما باد به قرآن! بر پایه آنچه یاد شد، می توان گفت که قرآن کریم، دارای شش ویژگی است که پایه و اساس جایگاه این کتاب را در اسلام، تشکیل می دهند. البتّه می توان موارد دیگری را نیز بر این شش ویژگی افزود؛ ولی اُمّهات و اصول آنها همین مواردند:

1. اصالتقرآن کریم، اصلی ترین منبع دینی و سرچشمه اصیل معارف اعتقادی، اخلاقی و

.

1- .مجموعه این ویژگی ها را به تفصیل ، در کتاب شناخت نامه قرآن (بخش یکم / فصل یکم) آورده ایم .
2- .الکافی: ج 2 ص 599 ح 2 .

ص: 34



2. تحریف ناپذیری

3. جامعیّت

عملی اسلام است؛ زیرا: 1. این کتاب آسمانی، معجزه جاوید پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و معتبرترین سند رسالت ایشان و بلکه همه انبیای الهی است؛ 2. اصلی ترین دلیل حُجّیت سنّت، قرآن است؛ 3. معارفی که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و یا اهل بیت ایشان صادر شده اند، ریشه در قرآن دارند. (1) 4. قرآن، معیار تشخیص صحت گزارش های حاکی از سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است. بر همین اساس ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیث متواتر ثقلین ، قرآن را بزرگ ترین امانت رسالت و «ثقل اکبر» نامیده است .

2. تحریف ناپذیریدومین ویژگی قرآن، آن است که در طول زمان، دستْ خوشِ دگرگونی و تغییر (از قبیل افزودنی یا کاستنی) نشده است. نازل کننده این کتاب، خود، بدین موضوع، گواهی داده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ . (2) ماییم که ذکر (قرآن) را نازل کردیم و ما نیز نگهبان آن خواهیم بود» . تاریخ مسلمانان و تلاش های صورت گرفته در حفظ، کتابت و قرائت قرآن کریم و دیگر دلایل مصونیت قرآن از تحریف (3) نیز بر این موضوع ، شهادت می دهند.

3. جامعیّتقرآن، در حوزه رسالت خود، جامع است و از بیان هیچ چیزی که در هدایت انسان

.

1- .ر.ک: همین دانش نامه : ج 10 ص 7 (اهل بیت علیهم السلام / فصل چهارم: دانش اهل بیت علیهم السلام / ویژگی های علمی اهل بیت علیهم السلام ) و ص 39 (درهای علوم اهل بیت علیهم السلام ) و ص 75 (سرچشمه های علم اهل بیت علیهم السلام ).
2- .حجر: آیه 9.
3- .ر . ک : شناخت نامه قرآن ، نگارش همین مؤلف .

ص: 35

نقش داشته باشد، فرو گذار نکرده است: «تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْ ءٍ. (1) تبیین کننده هر چیزی است» . گذشته از آیات قرآنی، پیامبر صلی الله علیه و آله و اوصیای ایشان نیز بر این موضوع، شهادت داده اند. بزرگ ترین قرآن شناس ، یعنی پیامبر خدا که گیرنده وحی است ، در حدیثی، در باره جامعیّت این کتاب آسمانی ، چنین می فرماید : هُوَ الدَّلیلُ یَدُلُّ عَلَی السَّبیلِ ، وَ هُوَ کِتابُ تَفصیلٍ وَ بَیانٍ وَ تَحصیلٍ ، هُو الفَصلُ لیسَ بالهَزلِ ، وَ لَهُ ظَهرٌ وَ بَطنٌ ، فَظاهِرُهُ حُکمُ اللّهِ وَ باطِنُهُ عِلمُ اللّهِ تعالی ، فَظاهِرُهُ وَثیقٌ ، وَ باطِنُهُ عَمیقٌ ، لَهُ تُخومٌ ، وَ علی تُخومِهِ تُخومٌ ، لا تُحصی عَجائبُهُ وَ لا تُبلی غَرائِبُهُ ، فیهِ مَصابیحُ الهُدی وَ مَنارُ الحِکمَهِ ، وَ دلیلٌ علَی المَعرِفَهِ لِمَن عَرَفَ النَّصَفَهَ . (2) قرآن، ره نمایی است که راه را نشان می دهد. قرآن، کتاب تفصیل و روشنگری و تحصیل [حقایق] است. جداکننده میان حق و باطل است و شوخی بردار نیست. ظاهری دارد و باطنی. ظاهرش حکم [و دستور] خداست و باطنش علم خداوند متعال. پس ظاهر آن، محکم و استوار است و باطنش ژرفایی دارد و ژرفایش نیز ژرفایی دارد. شگفتی هایش بی شمارند و عجایب و غرایبش کهنه و تمام نمی شوند. چراغ های هدایت و پرتوگاه های حکمت، در قرآن اند. و برای کسی که انصاف داشته باشد، راه نمایی به سوی معرفت و شناخت است. امیر مؤمنان علیه السلام که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله آشناترین انسان با معارف والا و سازنده کتاب الهی است ، در حدیثی، قرآن را چنین توصیف فرموده است : ثُمَّ أنزَلَ عَلَیهِ الکِتابَ نوراً لا تُطفَأُ مَصابیحُهُ ، وَ سِراجا لا یَخبو تَوقُّدُهُ ، وَ بَحرا لا یُدرَکُ تَعرُهُ ، وَ مِنهاجا لا یُضِلُّ نَهجُهُ ، وَ شُعاعا لا یُظلِمُ ضَوؤُهُ ، وَ فُرقانا لا یَخمَدُ

.

1- .نحل: آیه 89 .
2- .النوادر، راوندی : ص 143 ح 197 .

ص: 36

بُرهانُهُ ، و تِبیانا لا تُهدَمُ أرکانُهُ ، وَ شِفاءً لا تُخشی أسقامُهُ ، وَ عِزّا لا تُهزَمُ أنصارُهُ ، وَ حَقّا لا تُخذَلُ أعوانُهُ . فَهُوَ مَعدِنُ الإیمانِ وبُحبوحَتُهُ ، و یَنابیعُ العِلمِ و بُحورُهُ ، و رِیاضُ العَدلِ و غُدرانُهُ ، و أثافِیُّ الإِسلامِ و بُنیانُهُ ، و أودِیهُ الحَقِّ و غیطانُهُ ، و بَحرٌ لا یَنزِفُهُ المُستَنزِفونَ ، و عُیونٌ لا یُنضِبُها الماتِحونَ ، و مَناهِلُ لا یَغیضُها الوارِدونَ ، و مَنازِلُ لا یَضِلُّ نَهجَها المُسافِرونَ ، و أعلامٌ لا یَعمی عَنها السّائِرونَ ، و آکامٌ لا یَجوزٌ عَنها القاصِدونَ . جَعَلَهُ اللّهُ رِیّاً لِعَطَشِ العُلَماءِ ، و رَبیعاً لِقُلوبِ الفُقَهاءِ ، و مَحاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحاءِ ، و دَواءً لَیسَ بَعدَهُ داءٌ و نورا لَیسَ مَعَهُ ظُلمَهٌ ، و حَبَلاً وَثیقا عُروَتُهُ ، و مَعقِلاً مَنیعا ذِروَتُهُ ، و عِزّا لِمَن تَوَلاّهُ ، و سِلما لِمَن دَخَلَهُ ، و هُدیً لِمَنِ ائتَمَّ بِهِ ، و عُذرا لِمَنِ انتَحَلَهُ ، و بُرهانا لِمَن تَکَلَّمَ بِهِ ، و شاهِدا لِمَن خاصَمَ بِهِ ، و فَلجا لِمَن حاجَّ بِهِ ، و حامِلاً لِمَن حَمَلَهُ ، وَ مَطِیَّهً لِمَن أعمَلَهُ ، و آیَهً لِمَن تَوَسَّمَ ، و جُنَّهً لِمَنِ استَلأَمَ ، و عِلما لِمَن وَعی ، و حَدیثا لِمَن رَوی ، و حُکما لِمَن قَضی . (1) سپس کتاب را بر او فرو فرستاد ، و آن ، نوری است که چلچراغ هایش خاموش نمی شوند . چراغی است که شعله اش فروکش نمی کند . دریایی است که به ژرفایش نمی توان رسید . شاه راهی است که پیمودنش [آدمی را] به گم راهی نمی کشانَد . شعاعی است که پرتو آن ، به تاریکی نمی گراید . فرقانی (/ سنجه ای برای حق و باطل) است که بُرهانش ، خاموش [و باطل] نمی گردد . بنای روشنگری است که ارکانش ، فرو نمی ریزند . درمانی است که بیم بازگشت بیماری ها در آن نمی رود . قدرتی است که هوادارانش شکست نمی خورند و حقّی است که یارانش ، تنها و بی یاور، گذاشته نمی شوند . پس قرآن ، معدن ایمان و کانون آن است ، و چشمه های دانش و دریاهای آن ، و بوستان های عدل و آبگیرهای آن ، و پایه های اسلام و بنیان آن ، و درّه های حق و

.

1- .نهج البلاغه : خطبه 198 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 21 ح 21 .

ص: 37



4 . جاودانگی

دشت های آن است . دریایی است که هر چه از آن آب بر دارند، آبش تمام نمی شود ، و چشمه هایی است که هر اندازه از آنها آب بکشند ، خشک نمی شوند . آبشخورهایی است که هر اندازه وارد شوندگان از آنها بنوشند ، آبشان کاستی نمی گیرد ، و منزلگاه هایی است که مسافران ، راه آنها را گم نمی کنند ، و نشانه هایی است که از چشم رهپویان ، پوشیده نمی مانند ، و پُشته هایی است که روندگان ، نمی توانند از آنها بگذرند . خداوند ، آن را سیراب کننده عطشِ دانشوران ، و بهارِ دل های دانایان ، و شاه راه نیکان قرار داده است ، و دارویی که پس از آن ، دردی نمی ماند ، و نوری که هیچ تاریکی ای با آن نیست ، و ریسمانی که گِره هایش استوار است ، و قلعه ای که ستیغ آن ، بلند [ و دست نایافتنی] است ، و برای کسی که آن را حامی خویش گیرد ، [ مایه] عزّت [ و قدرت] ، و برای کسی که به آن وارد شود، [ مایه ]سلامت ، و برای کسی که از آن پیروی کند، هدایت ، و برای کسی که خود را به آن نسبت دهد، عذر ، و برای کسی که با آن سخن گوید ، برهان ، و برای کسی که به وسیله آن ستیزه کند ، گواه ، و برای کسی که با آن استدلال کند، [ مایه ]پیروزی ، و برای کسی که به آن عمل کند ، نگه دارنده، و برای کسی که آن را به کار وا دارد ، مَرکب، و برای کسی که نشانه جوید، نشانه ، و برای کسی که سپر بخواهد ، سپر ، و برای کسی که فرا بگیرد ، دانش ، و برای کسی که روایت کند ، خبر ، و برای کسی که داوری کند ، حُکم .

4 . جاودانگییکی از برجسته ترین نکاتی که در احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در تبیین جایگاه قرآن در اسلام مورد تأکید قرار گرفته ، تداوم حیات و جاودانگی این کتاب آسمانی است . در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است : إنَّ القُرآنَ حَیٌّ لا یَموتُ ، وَ الآیَهَ حَیَّهٌ لا تَموتُ ، فَلَو کانَتِ الآیَهُ إذا نَزَلَت فِی الأَقوامِ ماتوا ماتَتِ الآیَهُ ، لَماتَ القُرآنُ ، و لکِن هِیَ جارِیَهٌ فِی الباقینَ کَما جَرَت فِی

.


ص: 38



5 . طراوت

الماضینَ . (1) قرآن، زنده است و نمی میرد، و آیه[های آن] نیز زنده اند و نمی میرند ؛ زیرا اگر آیه ای که در باره اقوامی نازل شده است ، با مُردن آنها می مُرد، قرآن نیز مُرده بود ؛ بلکه قرآن ، در میان آیندگان ، جاری است ، همچنان که در میان گذشتگان ، جاری بود. همچنین از امام صادق علیه السلام گزارش شده است که : إنَّ القُرآنَ حَیٌّ لَم یَمُت ، وَ إنَّهُ یَجری کَما یَجرِی اللَّیلُ وَ النَّهارُ ، وَ کَما تَجرِی الشَّمسُ وَ القَمَرُ ، وَ یَجری عَلی آخِرِنا کَما یَجری عَلی أوَّلِنا . (2) قرآن ، زنده است و نمی میرد و هماره [در همه زمان ها] جاری است ، چنان که شب و روز ، و خورشید و ماه ، در جریان اند، و همچنان که بر اوّلین کسانِ ما جاری بوده ، بر آخرین کسان ما نیز جاری است. این سخن ، بدین معناست که معارفی که قرآن در زمینه جهان شناسی و انسان شناسی ارائه می کند و برنامه هایی که برای سعادت انسان دارد ، منطبق با معیارهای عقلی و علمی ، و نیازهای فطری انسانهاست و از این رو، اختصاص به زمان خاصی ندارد؛ بلکه در طول زمان، زنده و جاوید است .

5 . طراوتممکن است چیزی ، سال ها زنده بماند، ولی در طول زمان، کهنه و فرسوده شود و تازگی و شادابی خود را از دست بدهد ؛ اما قرآن ، علاوه بر این که همیشه زنده است ، هیچ گاه کهنه و فرسوده نمی شود ؛ بلکه همواره نو و باطراوت است ، چنان که در گزارشی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است :

.

1- .بحار الأنوار : ج 35 ص 403 ح 21، تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 203 ح 6 .
2- .تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 203 ح 6، بحار الأنوار : ج 35 ص 404 ح 21 .

ص: 39



6. داشتن بُطون و لایه های معنایی

کَلامُ اللّهِ جَدیدٌ غَضٌّ طَرِیٌّ . (1) کلام خدا، همواره نو و تازه و با طراوت است. در روایتی دیگر آمده است که شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید : ما بالُ القُرآنِ لا یَزدادُ عِندَ النَّشرِ وَ الدِّراسَهِ إلّا غَضاضَهً؟ چرا قرآن ، هر چه بیشتر منتشر و مطالعه می شود ، بر تازگی و طراوت آن ، افزوده می شود؟ امام علیه السلام در پاسخ او فرمود : لِأَنَّ اللّهَ لَم یُنزِلهُ لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ ، و لا لِناسٍ دونَ ناسٍ ، فَهُو فی کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ ، و عِندَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ ، إلی یَومِ القِیامَهِ . (2) چون خداوند ، آن را برای زمانی خاص و مردمی خاص ، فرو نفرستاده است. به همین دلیل، قرآن ، در هر زمانی ، نو، و برای هر مردمی ، تا روز قیامت، تازه است . این ویژگی، حاکی از آن است که معارف قرآن ، لایه های عمیق و متعدّدی دارند که در مقاطع مختلف تاریخ، کشف می شوند و مورد بهره برداری قرار می گیرند. البته هر کسی ، قادر به کشف معارف عمیق و حقایق دقیق قرآن نیست؛ بلکه تنها کسانی از این توانایی برخوردارند که از نظر علمی و عملی، شایستگی های لازم را داشته باشند .

6. داشتن بُطون و لایه های معناییقرآن، به سان متنِ دست نوشته آدمی نیست که هر چه قدر عمیق باشد، باز هم بتوان به عمق و کنه آن رسید. قرآن، سخن خداوند حکیمِ دانا و بی نهایت است که عالَم و آدم را آفرید و از اعماق وجود هستی، آگاه است. حقیقت و اعتبار، دست اوست .

.

1- .الطرف، ابن طاووس : ص 144، بحار الأنوار : ج 22 ص 477 ح 27 .
2- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 87 ح 32 ، الأمالی، طوسی : ص 580 ح 1203 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 72، بحار الأنوار : ج 92 ص 15 ح 8 ؛ تاریخ بغداد : ج 6 ص 117 ش 3147 .

ص: 40

ذهن و عین، در اختیار اوست. مکتوب و مخلوق، ازآن اوست. خداوند، بر پایه این حکمت و دانایی، کتابش را چنان منظّم ساخته که جز او و آن که او بخواهد نتواند به کنه آن برسد. این، همان چیزی است که از آن به «بطون قرآن» یا «لایه های معنایی قرآن» (1) و نیز «حقایق قرآنی» یاد می شود . در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است : إنَّ لِلقُرآنِ بَطنا ، وَ لِلبَطنِ بطنا . (2) قرآن ، باطنی دارد و باطن آن هم باطنی دارد . و در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود : إنَّ لِلقُرآنِ ظَهرا وَ بَطنا ، وَ لِبَطنِهِ بَطنٌ إلی سَبعَهِ أبطُنٍ . (3) قرآن ، ظاهری دارد و باطنی، و باطن آن هم باطنی دارد ، تا هفت بطن (لایه درونی) . این حدیث از امام علی علیه السلام نیز به لایه ها و بطون معانی قرآن اشاره دارد : إنَّ کِتابَ اللّهِ عَلی أربَعَهِ أشیاءَ: عَلَی العِبارَهِ، وَ الإِشارَهِ، وَ اللَّطائِفِ، وَ الحَقائِقِ؛ فَالعِبارَهُ لِلعَوامِّ، وَ الإِشارَهُ لِلخَواصِّ، وَ اللَّطائِفُ لِلأَولِیاءِ، وَ الحَقائِقُ لِلأَنبِیاءِ . (4) همانا کتاب خدا، بر چهار چیز [، قابل تقسیم] است : بر عبارت ، اشارت ، لطایف و حقایق . عبارت ، برای عوام است ، اشارت برای خواص ، لطایف برای اولیا ، و حقایق برای انبیا . توضیح این مراتب را در ضمن بحث بعدی (جایگاه سنّت در حوزه معرفت دینی) خواهیم آورد .

.

1- .ر . ک : شناخت نامه قرآن : (توضیحی در باره شمار بطون قرآن) .
2- .بحار الأنوار : ج 92 ص 91 ح37 .
3- .عوالی اللآلی : ج 4 ص 107 ح 159 .
4- .عوالی اللآلی : ج 4 ص 105 ح 155 ، جامع الأخبار : ص 116 (از امام حسین علیه السلام ) ، الدرّه الباهره : ص 31 ، نزهه الناظر : ص 172 ح 357 ، أعلام الدین : ص 303 (از امام صادق علیه السلام ) ، بحار الأنوار : ج 92 ص 20 ح 18 .

ص: 41



(2) جایگاه سنّت در حوزه معرفت دینی

یک. معنای سنّت

اشاره

(2)جایگاه سنّت در حوزه معرفت دینیبی شک ، قرآن کریم ، اساس و مبدأ اصلی معرفت دینی در اسلام است ؛ امّا این که : آیا معارف دینی را مستقیما می توان از قرآن دریافت کرد یا باید از طریق سنّت ، به معارف قرآن دست یافت ؟ آیا قرآن به تنهایی می تواند نیازهای امّت اسلامی به معارف دینی را تأمین کند یا در کنار سنّت ، پاسخگوی نیازهای انسان است؟ و در یک جمله : سنّت، چه نقش مستقل یا غیر مستقلّی در حوزه معرفت دینی دارد؟ این پرسش ها و پرسش های مشابه، نیاز به بحث و بررسی دارند؛ امّا پیش از پرداختن به پاسخ آنها، لازم است نخست، مقصود خود را از «سنّتْ» شرح دهیم و سپس جایگاه آن را در ارتباط با قرآن و نیز معرفت دینی بیان کنیم. از این رو، مباحث خود را در دو قسمت بیان می کنیم.

یک. معنای سنّتسنّت ، در لغت، به معنای سیره و طریقت است و در اصطلاح علم حدیث ، به: قول ، فعل و تقریرِ پیامبر خدا و اهل بیت آن بزرگوار ، اطلاق می شود . (1)

.

1- .بنا بر این ، احادیث ، همان سنّت نیستند ؛ بلکه انتقال دهنده سنّت و بازگوکننده آن هستند ؛ امّا گاه از باب توسّع ، و به خاطر آن که اثبات کننده سنّت هستند ، سنّتْ خوانده می شوند (اُصول الفقه ، مظفّر : ج 3 ص 54) .

ص: 42



تعمیم معنای «سنّت» به احادیث اهل بیت علیهم السلام

الف - وجوب تمسّک به اهل بیت علیهم السلام
گفتنی است که این، تعریفی است که پیروان اهل بیت علیهم السلام از سنّت دارند؛ امّا نزد اهل سنّت ، اصطلاح «سنّت»، به معنای: قول ، فعل و تقریر پیامبر اسلام است .

تعمیم معنای «سنّت» به احادیث اهل بیت علیهم السلامبرای اثبات مرجعیت علمی و دینی اهل بیت علیهم السلام و حجّیتِ قول و فعل و تقریر آنان (همانند پیامبر صلی الله علیه و آله ) و تعمیم سنّت به احادیثی که از اهل بیت علیهم السلام نقل می شود ، دلایل فراوانی از کتاب خدا و سخنان پیامبر خدا وجود دارد که پرداختن به همه آنها در این مقال نمی گنجد . (1) در این جا تنها به سه دلیل روشن اشاره داریم :

الف وجوب تمسّک به اهل بیت علیهم السلاماحادیثی که بر وجوب تمسّک به اهل بیت علیهم السلام دلالت دارند ، متواتر معنوی اند که قطعی ترین آنها از نظر سند و روشن ترینشان از نظر دلالت ، «حدیث ثَقَلَین» است. در این حدیث ، پیامبر خدا ، اهل بیت خود را «همتای قرآن» به مردم معرّفی می کند و مکرّر تأکید می فرماید که تمسّک به قرآن و عترت، در کنار هم ، مانع از گم راهی امّت اسلامی پس از وی خواهد شد: إنّی تارِکٌ فیکُم ما إن تَمَسَّکتُم بِهِ لَن تَضِلّوا بَعدی، أحَدُهُما أعظَمُ مِنَ الآخَرِ؛ کِتابَ اللّهِ حَبلٌ مَمدودٌ مِنَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ، و عِترَتی أهلَ بَیتی، و لَن یَتَفَرَّقا حتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . (2) من در میان شما چیزی بر جای می گذارم که تا وقتی بدان چنگ زنید ، هرگز ، پس از من ، گم راه نخواهید شد . یکی از این دو باعظمت تر از دیگری است : کتاب خدا

.

1- .ر.ک : همین دانش نام : ج 10 ص 7 (اهل بیت علیهم السلام / فصل چهارم : دانش اهل بیت علیهم السلام ) .
2- .سنن الترمذی : ج 5 ص 663 ح 3788 ، کنز العمّال : ج 1 ص 173 ح 873 ؛ کمال الدین : ص 238 ح 56 ، بحار الأنوار : ج 29 ص 340 ح 7 . برای اطّلاع بیشتر ، ر. ک : همین دانش نامه : ج 9 ص ؟؟؟ (اهل بیت علیهم السلام فصل سوم / کاوشی در باره حدیث ثقلین / تاریخ صدور حدیث و مناسبت آن) .

ب - دانش أهل بیت علیهم السلام ، دانش پیامبرصلی الله علیه وآله است
که ریسمانی است کشیده شده از آسمان به زمین و [دومْ] عترت که همان اهل بیت من اند . این دو، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا آن گاه که در کنار حوض [کوثر] بر من درآیند . نخستین پیام روشن این حدیث و سایر احادیثی که بر وجوب تمسّک مسلمانان به اهل بیت علیهم السلام دلالت دارند ، (1) مرجعیت علمی و دینی آنان و حجّیت ره نمودهایشان در کنار قرآن و ره نمودهای پیامبر اسلام است.

ب دانش اهل بیت علیهم السلام ، دانش پیامبر صلی الله علیه و آله استدلیل دوم بر مرجعیت علمی و دینی اهل بیت علیهم السلام ، روایاتی است که دلالت دارند بر این که آنان ، وارث دانش پیامبر خدا ، بلکه وارث علوم همه انبیای الهی اند . (2) این روایات نیز فوق حدّ «استفاضه» اند و شاید متتبّع ، بتواند «تواتر معنوی» آنها را اثبات نماید و به هر حال ، صدور مضمون آنها از پیامبر صلی الله علیه و آله ، قطعی است . به نمونه هایی از این روایات ، اشاره می کنیم: 1 . مَسعده بن صدقه از امام علی علیه السلام روایت کرده است : إنَّ العِلمَ الَّذی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وجَمیعَ ما فُضِّلَت بِهِ النَّبِیّونَ إلی خاتَمِ النَّبِیِّینَ فی عِترَهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، فَأَینَ یُتاهُ بِکُم؟! بَل أینَ تَذهَبونَ؟! (3) همانا آن علمی که آدم علیه السلام آن را با خود فرود آورد ، و تمام آن چیزهایی که مایه برتری پیامبران تا خاتم پیامبران شده ، همگی در خاندان محمّد صلی الله علیه و آله است . پس ، چرا سرگردانید؟! و به کجا می روید؟!

.

1- .ر.ک : همین دانش نامه: ج 10 ص 345 (اهل بیت علیهم السلام /فصل هشتم / عناوین حقوق اهل بیت علیهم السلام / تمسّک) .
2- .ر. ک : همین دانش نامه : ج 10 ص 11 (اهل بیت علیهم السلام / فصل چهارم / ویژگی های علمی اهل بیت علیهم السلام / وارثان دانش پیامبران) و دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام : ج 10 ص 515 (بخش یازدهم / جایگاه علمی / وارث دانش پیامبر صلی الله علیه و آله ) و ص 519 (وارث دانش پیامبران علیهم السلام ) .
3- .الإرشاد : ج 1 ص 232 ، الاحتجاج : ج 1 ص 624 ، ح 144 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 100 ح 59 .

ص: 44



ج - حدیثِ اهل بیت علیهم السلام ، حدیث پیامبرصلی الله علیه وآله است
2 . زُراره و فُضَیل از امام باقر علیه السلام روایت کرده اند: إنَّ العِلمَ الَّذی نَزَلَ مَعَ آدَمَ علیه السلام لَم یُرفَع، وَ العِلمُ یُتَوارَثُ، وکانَ عَلِیٌّ علیه السلام عالِمَ هذِهِ الاُمَّهِ، و إنَّهُ لَم یَهلِک مِنّا عالِمٌ قَطُّ إلّا خَلَفَهُ مِن أهلِهِ مَن عَلِمَ مِثلَ عِلمِهِ، أو ما شاءَ اللّهُ . (1) آن علمی که با آدم علیه السلام فرود آمد ، دیگر بالا نرفت . این علم ، از یکی به دیگری به ارث می رسد و علی علیه السلام ، عالم این امّت بود . هرگز هیچ عالمی از ما نمی میرد ، مگر آن که از خاندان او کسی جانشینش می شود که همانند علم او را داشته باشد یا آن مقدار [از علم او را] که خدا بخواهد. 3 . ابو بصیر، صحابی امام باقر علیه السلام می گوید: دَخَلتُ عَلی أبی جَعفَرٍ علیه السلام ، فَقُلتُ لَهُ : أنتُم وَرَثَهُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؟ قالَ: نَعَم . قُلتُ: رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وارِثُ الأَنبِیاءِ، عَلِمَ کلَّ ما عَلِموا؟ قالَ لی: نَعَم . (2) خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و گفتم : آیا شما وارثان پیامبر خدا هستید؟ فرمود : «آری» . گفتم : آیا پیامبر خدا ، وارث همه علومی است که انبیا داشتند؟ فرمود : «آری» .

ج حدیثِ اهل بیت علیهم السلام ، حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله استسومین دلیل تعمیم معنای «سنّت» به احادیث اهل بیت علیهم السلام ، آن دسته از روایات ایشان است که در آنها تصریح شده است که هر حدیثی از آنان صادر شود ، حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و روایت شده از اوست. اینک نمونه هایی از این روایات:

.

1- .الکافی : ج 1 ص 222 ، المحاسن: ج 1 ص 366 ح 796 ، بحار الأنوار : ج 26 ص 167 ح 23 .
2- .الکافی : ج 1 ص 470 ، دلائل الإمامه : ص 226 ح 153 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 201 ح 59 .

ص: 45

1 . در روایتی به نقل از جابر ، آمده است : قُلتُ لِأَبی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ الباقِرِ علیه السلام : إذا حَدَّثتَنی بِحَدیثٍ فَأَسنِدهُ لی . فَقالَ: حَدَّثَنی أبی، عَن جَدّی، عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، عَن جَبرَئیلَ علیه السلام ، عَنِ اللّهِ عز و جل، و کُلُّ ما اُحَدِّثُکَ بِهذَا الإِسنادِ . (1) به ابوجعفر امام باقر علیه السلام گفتم : هر گاه برایم حدیثی می فرمایی ، سند آن را نیز برایم ذکر نما . فرمود : «پدرم، از جدّم، از پیامبر خدا، از جبرئیل علیه السلام ، از خداوند عز و جل ، مرا حدیث کرده است ، و هر حدیثی که برای تو می گویم ، با همین سند است» . 2 . هشام بن سالم و حمّاد بن عثمان و دیگران ، روایت کرده اند : سَمِعنا أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام یَقولُ: حَدیثی حَدیثُ أبی، و حَدیثُ أبی حَدیثُ جَدّی، و حَدیثُ جَدّی حَدیثُ الحُسَینِ، و حَدیثُ الحُسَینِ حَدیثُ الحَسَنِ، و حَدیثُ الحَسَنِ حَدیثُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام ، و حَدیثُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام حَدیثُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، و حَدیثُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله قَولُ اللّهِ عز و جل . (2) از امام صادق علیه السلام شنیدیم که می فرماید : «حدیث من ، حدیث پدرم است ، و حدیث پدرم ، حدیث جدّم ، و حدیث جدّم ، حدیث حسین ، و حدیث حسین ، حدیث حسن ، و حدیث حسن ، حدیث امیر مؤمنان علیه السلام ، و حدیث امیر مؤمنان علیه السلام ، حدیث پیامبر خدا ، و حدیث پیامبر خدا ، سخن خداوند عز و جل است» . بر این اساس ، از دیدگاه پیروان اهل بیت علیهم السلام ، سنّت به معنای: «قول ، فعل و تقریر پیامبر خدا و اهل بیت ایشان» است ، و امامانِ اهل بیت، سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را تا سال 260 هجری که آغاز غیبت آخرین امامِ این خاندان است ، به امّت اسلام، عرضه

.

1- .الأمالی ، مفید : ص 42 ح 10 ، الخرائج و الجرائح : ج 2 ص 893 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 178 ح 27 .
2- .الکافی : ج 1 ص 53 ح 14 ، الإرشاد : ج 2 ص 186 ، منیه المرید : ص 373 ، بحار الأنوار : ج 2 ص178 ح 28 .

ص: 46



دو. رابطه متقابل قرآن و سنّت

دیدگاه نخست . فهم قرآن، بی نیاز از سنّت
اشاره

کرده اند. در نتیجه ، تمسّک به اهل بیت علیهم السلام ، در واقع ، کامل ترین شکل تمسّک به سنّت و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله است.

دو. رابطه متقابل قرآن و سنّتدر باره جایگاه سنّتِ پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و نقش آن در تبیین مفاهیم قرآن و مقاصد آن ، چند دیدگاه وجود دارد:

دیدگاه نخست . فهم قرآن، بی نیاز از سنّتاین دیدگاه ، برای نخستین بار توسط خلیفه دوم ، مطرح شد . او هنگامی که پیامبر خدا در بستر مرگ می خواست سنّت مکتوبی از خود به یادگار بگذارد ، که مانع از گم راهی امّت شود ، با استناد به این نظریه ، از اقدام پیامبر صلی الله علیه و آله ممانعت به عمل آورد. بخاری ، این داستان را به نقل از ابن عبّاس ، چنین نقل کرده است: لَمّا حُضِرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله و فِی البَیتِ رِجالٌ فیهِم عُمَرُ بنُ الخَطّابِ، قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : هَلُمَّ أکتُب لَکُم کِتاباً لا تَضِلّوا بَعدَهُ! فَقالَ عُمَرُ: إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قد غَلَبَ عَلَیهِ الوَجَعُ! و عِندَکُمُ القُرآنُ . حَسبُنا کِتابُ اللّهِ . (1) چون پیامبر خدا در بستر احتضار افتاد ، عده ای از جمله عمر بن خطّاب، در اتاق ، حضور داشتند . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «بیایید تا برای شما نوشته ای بنویسم تا با وجود آن ، هرگز گم راه نشوید» . عمر گفت : درد ، بر پیامبر ، غلبه کرده است! در نزد شما قرآن هست . کتاب خدا ، ما را کفایت می کند. این سخن ، بدان معناست که در معرفت دینی ، مطلقا نیازی به سنّت نیست .

.

1- .صحیح البخاری : ج 5 ص 2146 ح 5345 و ج 6 ص 2680 ح 6932 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 179 ح 3111 ؛ الأمالی ، مفید : ص 36 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 474 ح 22 . برای اطّلاع بیشتر ، ر . ک : دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ : ج 2 ص 429 (بخش سوم / آخرین تلاش های پیامبر برای تعیین جانشین) .

ص: 47

ممانعت از کتابت حدیث پس از رحلت پیامبر اسلام که یک سده به طول انجامید ، بر پایه این دیدگاه بود . ذهبی ، آورده است : إنّ الصِّدِّیقَ جَمَعَ الناسَ بَعدَ وَفاهِ نبیِّهِم، فقال: إنّکم تُحَدِّثونَ عن رسولِ اللّه صلی الله علیه و آله أحادیثَ تَختَلِفونَ فیها، و الناسُ بَعدَکُم أشَدُّ اختلافاً؛ فلا تُحَدِّثوا عَن رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله شَیئاً، فَمَن سَأَلَکُم فَقولوا: بَینَنا و بَینَکُم کِتابُ اللّه ؛ فَاستَحِلّوا حَلالَه وحَرِّموا حَرامَهُ . (1) پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله [ابو بکر] صدّیق ، مردم را جمع کرد و گفت : شما از پیامبر خدا احادیثی را نقل می کنید که در آنها اختلاف دارید ، و بعد از شما ، مردم ، بیشتر [در این باره] اختلاف خواهند کرد . بنا بر این ، از پیامبر خدا چیزی نقل نکنید ، و هر گاه کسی [در باره حدیثی] از شما پرسید ، بگویید : کتاب خدا در میان ما و شما هست ؛ حلال آن را حلال شمارید و حرامش را حرام . از برخی نقل های محدّثان بر می آید که در قرن سوم نیز این دیدگاه ، مطرح بوده است. شافعی ، در کتاب جماع العلم ، بابی را با این عنوان ، مطرح کرده است: حکایهُ قولِ الطائفهِ التی رَدّتِ الأخبارَ کلَّها . نقل گفتار گروهی که همه احادیث را رد کردند . (2)این دیدگاه ، هر چند در تاریخ اسلام ، حتّی در میان اهل سنّتْ دوام نیاورد ، امّا اخیرا طرفدارانی پیدا کرده است. (3)

.

1- .تذکره الحفّاظ : ج 1 ص 2 .
2- .جامع العلم: ص 112، الاُم، شافعی : ج 7 ص 273 .
3- .در سال 1906 م ، دکتر محمّد توفیق صدقی ، با نگارش مقاله ای با عنوان «الإسلام هو القرآن وحده» ، به این موضوع ، دامن زد (مجله المنار : سال 9 ص 515 . نیز برای دیدن مقالاتی که در نقد این رأی نوشته شده اند ، ر.ک : همان: ص 610 ، 699 ، 906). سپس در هند و پاکستان ، گروهی با عنوان «القرآنیون» ، شکل گرفت (در این زمینه ، ر.ک : القرآنیون و شبهاتهم حول السنّه ، خادم احسان الهی بخش ، مکّه : مکتبه الصدّیق ، 1421ق/ 2000 م ، دوم ؛ تدوین السنّه النبویّه ، محمّد بن مطر الزهرانی ، ص 46 64 ؛ دفاع عن القرآن الکریم ، السیّد محمّدرضا الحسینی الجلالی ، ص 17 26) .

ص: 48



نقد دیدگاه نخست

1. اجتهاد در برابر نصّ قرآن

نقد دیدگاه نخستبطلان این نظریه ، نیاز چندانی به برهان ندارد؛ زیرا با اندکی تأمّل ، روشن می شود که ملاحظات سیاسی ، مبنای اصلی آن بوده است ، نه باورهای علمی و دینی . در عین حال ، دلایل ذیل ، بطلان این دیدگاه را روشن می سازند:

1. اجتهاد در برابر نصّ قرآننظریّه بی نیاز بودن قرآن شناسی از سنّت ، در مقابل آیاتی است که پیامبر خدا را مُبیِّن و مفسّر وحی، معرّفی کرده و اطاعت از ایشان را مانند اطاعت از خداوند ، واجب نموده اند . (1) همچنین آیاتی از قرآن ، تأکید دارند که این کتاب ، روشن و روشنگر همه چیز است ، مثل : «لَّقَدْ أَنزَلْنَآ ءَایَاتٍ مُّبَیِّنَاتٍ . (2) تحقیقا آیاتی روشنگر را فرو فرستادیم» . «هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ . (3) این ، بیانی برای مردم است» . «نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْ ءٍ . (4) و این قرآن را که روشنگر هر چیزی است ، بر تو فرو فرستادیم» . این آیات ، بی تردید ، بدین معنا نیستند که همه معارف قرآن ، برای همه مردم ،

.

1- .مانند آیه 44 از سوره نحل و آیه 92 از سوره مائده.
2- .نور : آیه 46 .
3- .آل عمران : آیه 138 .
4- .نحل : آیه 89 .

ص: 49



2. اجتهاد در برابر نصّ پیامبرصلی الله علیه وآله

3. اجماع امّت اسلامی بر نیازمندی به سنّت

دیدگاه دوم . فهم قرآن، تنها از طریق سنّت

اشاره

واضح و روشن است و نیازی به تفسیر وتبیین ندارد ؛ بلکه معارف قرآن ، مراتبی دارد و هر کس به حسب استعداد و ظرفیت فکری و روحی خود ، از روشنایی و روشنگری این کتاب آسمانی ، پرتو می گیرد. (1)

2. اجتهاد در برابر نصّ پیامبر صلی الله علیه و آلهتصمیم پیامبر صلی الله علیه و آله در باره نوشتن چیزی که مانع از گم راهی امّت شود که شرح آن گذشت ، به روشنی نشان می دهد که قرآن ، به تنهایی ، مانع گم راهی نیست . تجربه تاریخ اسلام هم این واقعیت را تأیید کرده است و اگر نبود جز این که نظریه بی نیازی قرآن از سنّت ، اجتهاد در برابر سخن کسی است که به تصریح قرآن، از سرِ هوس، سخن نمی گوید (2) و اطاعت از او ، اطاعت از خداست (3) و مردم ، موظّف به انجام دادن همه اوامر او هستند ، (4) همین برای اثبات بطلان آن ، کافی بود.

3. اجماع امّت اسلامی بر نیازمندی به سنّتاجماع مسلمانان در عمل کردن به سنّت و معتبر دانستن آن به عنوان دومین منبع معرفت دینی در کنار قرآن ، دلیل دیگری بر ردّ دیدگاه نخست ، محسوب می شود.

دیدگاه دوم . فهم قرآن، تنها از طریق سنّتدر مقابل دیدگاه نخست ، نظریه دیگری وجود دارد که بر اساس آن ، شناخت قرآن، برای عامّه مردم ، ممکن نیست و آنان برای تفسیر قرآن و عمل کردن به آن ، حتما

.

1- .ر.ک : ص 63 (درآمد / مراتب قرآن شناسی) .
2- .«مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی ؛ و از سرِ هوس ، سخن نمی گوید . این (قرآن) ، بجز وحی ای که فرو فرستاده می شود ، نیست» (نجم: آیه 3 4) .
3- .«مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ؛ هر کس پیامبر را اطاعت کند، خداوند را اطاعت کرده است» (نساء:آیه80).
4- .«مَآ ءَاتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ ؛ آنچه را که پیامبر به شما داده است ، بگیرید و از آنچه شما را باز داشته ، باز ایستید» (حشر : آیه 7) .

ص: 50

باید به سنّت ، مراجعه کنند. این دیدگاه ، نخستین بار، به برخی صحابیان و تابعیانْ نسبت داده شده است . از عبید اللّه بن عمر ، نقل شده است : لقد أدرکتُ فقهاءَ المدینه ، و إنّهم لَیُعظّمون القولَ فی التفسیر ، منهم : سالمُ بن عبد اللّه ، و القاسمُ بن محمّد ، و سعیدُ بن المسیَّب ، و نافعٌ . (1) من ، فقهای مدینه را درک کردم . آنها گفتن تفسیر را گران می شمردند . از جمله ایشان اند : سالم بن عبد اللّه ، قاسم بن محمّد، سعید بن مسیّب و نافع . و در باره سعید بن مُسیَّب ، چنین نقل شده است : إنّهُ کان إذا سُئل عن تفسیر آیه من القرآن، قال: أنا لا أقول فی القرآن شیئاً . (2) هر گاه تفسیر آیه ای از قرآن را از وی می پرسیدند ، می گفت : من ، در باره قرآن ، چیزی نمی گویم . و از شَعبی نقل شده است که گفت : ثلاث لا أقول فیهنَّ حتّی أموت: القرآن... . (3) سه موضوع است که من تا زنده ام ، در باره آنها سخن نمی گویم : نخست، قرآن ... . همچنین ، در میان پیروان اهل بیت علیهم السلام ، این نظریه به گروهی از طرفداران مکتب اخباریگری نسبت داده شده است . آنان ، معتقدند که دستیابی به معارف قرآن ، ویژه پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت اوست و از این رو ، ظواهر قرآن ، برای ما حجّت نیستند . 4 شماری از اخباریان شیعه، پا را از این هم فراتر گذاشته اند و بر این باورند که بسیاری از سنّت های پیامبر صلی الله علیه و آله ، مانند بیشتر آیات قرآن ، رمزگونه و معمّایی اند و جز

.

1- .تفسیر الطبری : ج 1 ص 37، تفسیر ابن کثیر : ج 1 ص 17 .
2- .تفسیر الطبری : ج 1 ص 38 .
3- .ر .ک : فرائد الاُصول (الرسائل) : ج 1 ص 56 . نیز، ر.ک: اخباریگری (تاریخ و عقاید): ص 124.
.